درب آکاردئونی خیبر



تولید انواع درب های آکاردئونی  فی با برترین کیفیت

درب های آکاردئونی نوعی درب کشویی است که از جنس ف بوده و به عنوان حفاظ در برای افزایش امنیت ساختمان استفاده می شود. همانطور که از نام در های آکاردئونی پیداست این در ها از ساز آکاردئون الهام گرفته شده و به صورت ریلی باز و بسته می شود.
مزایای درب های آکاردئونی:
حفاظ درب ورودی آپارتمان آکاردئونی به عنوان یک درب ضد سرقت قابل استفاده میباشد و امنیت ساختمان شما را تا چندین برابر افزایش می دهد بنابراین شما با داشتن این درب ها خیالتان از امنیت ساختمانتان راحت است.
حفاظ درب اکاردئونی ضد سرقت قابل استفاده در پشت درب واحدهای مسی , واحدهای تجاری , مغازه ها , پاساژ و به عنوان حفاظ پنجره و تراس ها  میباشد
در های آکاردئون وزن بسیار کمی دارند و راحت باز و بسته می شوند و در هنگام باز بودن فضای کمی اشغال میکنند و نصب آن بسیار آسان است.در اکاردئونی از لحاظ قیمت بسیار مقرون به صرفه بوده و اغلب افراد به راحتی می توانند آن را تهیه کنند.
این درهای کشویی محکم و ایمن هستند و  قفل روکار و تو کار دارند.در های کشویی آکاردئونی را میتوان زیبا و متنوع طراحی کرد که علاوه بر ویژگی های ذکر شده با نمای طراحی شده  ساختمان هماهنگی داشته باشد.
گروه خیبر با سابقه چندین ساله در امر تولید درب های آکاردئونی کشویی , درهای آهنی و حفاظ های پنجره مفتخر است بهترین درب های آکاردئونی با کیفیت فوق العاده و آلیاژ بالا تولید کند و با قیمت بسیار مناسب در اختیار همشهریان  عزیز قرار دهد.
کارگاه تولیدی درب آکاردئونی واقع در شادآباد تهران سازنده مدرن ترین درب های آکاردئونی ورودی ساختمان محصولات خود را به سراسر کشور ارسال میکند.

 

طرح های جدید درب حفاظ اکاردئونی ساختمان با بهترین قیمت ، فروش و نصب حفاظ آهنی درب آپارتمان و ساختمان در ابعاد و رنگ های مختلف ، صنایع فی خیبر در تولید کننده درهای اکاردئونی آهنی ، نرده حفاظ پنجره و حفاظ روی دیوار ، بازدید رایگان از محل نصب  

 

قیمت انواع درب آکاردئونی  فروش درب آکاردئونی فی      قیمت درب آکاردئونی آپارتمان  در آکاردئونی فی در کرج


تولید کننده درب  های کشویی آکاردئونی خانه با تسمه ۵ فابریک سه گله، سه قفله و باز شو ، مناسب برای هر جا و محافظی خوب برای هر در ورودی

تولید در های کشویی تاشو برای آپارتمان و مغازه در رنگهای مختلف و با سلیقه مشتری ،در تولید این درب ها دو نوع رنگ استفاده میشود که شامل رنگ کوره ای استاتیک و رنگ روغنی است که هزینه رنگ کوره ای بیشتر است


 درب آکاردئونی کاوه   تولید کننده درب آکاردئونی تهران و کرج

 

تلفن همراه برای سفارش و استعلام قیمت : 09124232276


چگونه درب خیبر از جا کنده شد؟

حضرت علی(ع) فرموند: قسم به خدا من با قوه جسمانی و بدنی درب خیبر را از جا نکندم بلکه با قوه الهی و ملکوتی که مرا در این کار یاری کرد، این کار را انجام دادم، همچنین فرموند: با قوه الهی توانستم آن را چهل ذراع (حدود 20 متر) پرت کنم.

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، با استقرار حکومت اسلامی در مدینه یهودیان دشمنی خود با اسلام و حضرت پیامبر(ص) و مسلمانان را به صورت‌های مختلف نشان دادند و در برخوردها و جنگ‌هایی که با پیامبر(ص) داشتند مثل قریظه و بنی نضیر و. شکست خوردند و در نهایت همه توان خود را جمع کردند و در قلعه خیبر علیه اسلام و پیامبر(ص) نقشه کشیدند و با سایر قبایل مخالف پیامبر متحد شدند.

در نتیجه سال هفتم هجرت پیامبر(ص) تصمیم گرفتند که کار یهود و قلعه خیبر را یکسره کنند. خیبر» منطقه وسیع حاصلخیزی بود که در شمال مدینه به فاصله سی و دو فرسنگ، قرار داشت و دژهای محکم و متعددی داشت به گونه‌ای که گفته‌اند هفت قلعه تو در توی هم بود. به نام‌های ناعم: قموص، کتیبه، نسطاة، شق، وطیح، سلالم.

طی حمله‌های نخستین قلعه‌ها یکی پس از دیگری فتح شد، اما قلعه قموص یا ناعم که به اختلاف ذکر شده‌اند، مقاومت جدی از خود نشان دادند و چون تلاش ابوبکر و عمر و مردی از انصار بی‌نتیجه ماند، رسول خدا(ص) فرمودند: فردا پرچم را برای فتح قلعه به دست کسی می‌دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست می‌دارند». فردای آن روز در حالی که حضرت علی(ع) درد چشم داشت از طرف پیامبر اسلام(ص) مأمور به فتح قلعه خیبر شد.

*چگونه امام علی(ع) درب خیبر را از جا کَند

حضرت علی(ع) پرچم را گرفت و نزدیک قلعه رفت و با یهودیان نبرد کرد و چون سپرش در اثر ضربت یک نفر یهودی از دست وی افتاد دری از قلعه را برداشت و سپر قرار داد و تا موقعی که فتح به انجام رسید، همچنان در دست داشت و پس از آنکه از کار جنگ فارغ شد آن را بر زمین انداخت ابورافع که راوی این روایت است می‌گوید: من و هفت مرد دیگر هر چه خواستیم آن را از جایش بلند کنیم نتوانستیم. در روایات دیگر آمده است که حتی 20 نفر و 30 نفر و برخی 40 نفر را نیز گفته‌اند که نتوانستند آن در را بلند کنند و در روایتی آمده است پیامبر(ص) فرمود: علی در حالی پسری جوان بود، در قلعه خیبر را از جا کَند و حال آنکه 50 نفر نمی‌توانستند این کار را بکنند.

این روایت هیچ منافاتی با هم ندارند، چرا که ابورافع می‌گوید ما هشت نفر نتوانستیم حتی در کنده شده را حرکت دهیم، در روایت بعد آمده است که 20 نفر امتحان کردند نتوانستند و 30 نفر نتوانستند بعد 40 نفر خواستند حرکت دهند نتوانستند و در روایت پیامبر(ص) هست اگر 50 نفر می‌خواستند در را از جا بکنند نمی‌توانستند. اما آنچه که همه این اقوال را تأیید می‌کنند فرموده خود حضرت علی(ع) است که در دوران حکومت ظاهری خود به سهل بن حنیف یکی از فرمانداران حضرت نامه نوشت و در آن آمده است: و الله ما قلعت باب خیبر بقوة جسدانیّة بل بقوة ربانیه»؛ قسم به خدا من با قوه جسمانی و بدنی درب خیبر را از جا نکندم بلکه با قوه الهی و ملکوتی که مرا در این کار یاری کرد این کار را انجام دادم، در جایی دیگر می‌فرماید: که با قوه الهی توانستم آن را چهل ذراع (حدود 20 متر) پرت کنم.

بنابراین حضرت علی(ع) در جنگ خیبر با حول و قوه الهی در حالی که در سنین جوانی بود و با اینکه خیلی از همرزمان آن حضرت نتوانستند قلعه خیبر را فتح بکنند، حضرت این کار را کرد و پهلوانان به نام یهود از قبیل مرحب» را به درک واصل کرد و پیروزی ارزشمندی برای مسلمین و دین اسلام به ارمغان آورد.

*علت جنگ با یهودیان خیبر

به مناسبت 24 رجب سالروز فتح خیبر به دست امام علی(ع) مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این سؤال که علت جنگ خیبر و سایر جنگ‌ها با یهودیان در صدر اسلام چه بوده است، با توجه به اینکه اسلام به چه صورت به زندگی مسالمت‌آمیز با اهل کتاب اشاره دارد؟ می‌نویسد:

پیامبر اکرم(ص) که براساس دعوت اهل یثرب به این شهر رفته بودند، در بدو ورود به یثرب نام این شهر به خاطر حضور حضرت به مدینه‌النبی تغییر یافت و به مدینه مشهور شد. در این شهر یهود در کنار اعراب غیر یهود و دو قبیله اوس و خزرج ست داشته و اکثریت ساکنان این شهر با آنان بود.(1)

پیامبر پس از برقراری پیمان برادری بین مسلمانان انصار و مهاجر(2) پیمان همزیستی مسالمت‌آمیز با یهود برقرار کرد. قبایلی از یهود که پیامبر با آنان پیمان بست عبارت بودند از بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه، این سه قبیله در مدینه و حومه مدینه زندگی می‌کردند و کار کشاورزی و باغداری داشتند، مفاد این پیمان عبارت بود از:

1. یهودیان با دشمنان پیامبر همکاری نکنند و به آنان ابزار و اسب و. و اسلحه و ابزار نظامی ندهند.

2. هیچ اقدامی علیه پیامبر و مسلمانان انجام ندهند و به طور پنهان و آشکار حتی با اشاره و با زبان به آنان زیان نرسانند.

3. اگر بر خلاف این پیمان عمل کردند پیامبر حق دارد با آنان هر گونه برخوردی را که صلاح دیدند بنمایند، مجازات پیمان شکنان عبارت بود از توقیف اموال، اسارت و حتی کشته شدن که در متن قرارداد بین آن‌ها و حضرت مقرر شده بود. طرف قرارداد پیمان و امضاکنندگان آن رئیس سه قبیله بنام مخیریق، حییّ بن اخطب و کعب بن اسد بودند که آن را تایید و امضاء کردند.

یهودیان مدینه دشمنی خود با مسلمانان را پنهان نکردند و پس از اندکی بر خلاف مفاد این پیمان چندین بار با مسلمانان مدینه درگیر شده و به آنان آزار می رساندند. آنان قبل از بعثت پیامبر از آمدن پیامبری از عرب بر اساس کتاب خود خبر می‌دادند و پیشگویی می‌کردند.(3)

اما پس از آمدن پیامبر(ص) به مدینه به انکار آن حضرت پرداخته و گفتند: وی پیامبر موعود تورات نیست، چنانکه در قرآن به این مسأله اشاره شده است.(4)

بدین ترتیب آشکارا و از طرق مختلف کارشکنی و پیمان‌شکنی یهود و ناسازگاری آنان با پیامبر شروع شد، آنان از هر راهی برای اختلاف افکنی میان پیامبر و مسلمانان و قبایل اوس و خزرج استفاده می‌کردند.(5)

با وجودی که تعهد داده بودند از آزار مسلمانان به هر نحو خودداری کنند، نه تنها به تعهدشان عمل نکردند، بلکه شخص پیامبر را نیز مورد اذیت و آزار قرار می دادند. در قرآن نیز به این مسائل پرداخته شده است. با مراجعه به تفاسیر آیات مزبور می توان به عمق کینه یهود با پیامبر پی برد. نظیر آیه تحریف یهود».(6)

بنابراین پیامبر اکرم(ص) در ابتدا هرگز نه با آنان و نه با مشرکین دشمنی نداشت، بلکه آنان با پیامبری که قصد هدایت آنان را داشت، دشمنی و مبارزه می‌کردند. پیامبر(ص) بر اساس آیه قُلْ یَا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِک بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(7) با همه برخورد مسالمت‌آمیز داشت، اما آنان نه تنها آیات قرآن را انکار می‌کردند، بلکه در دشمنی با پیامبر(ص) از هیچ تلاشی فرو گذار نبودند، از اینرو بود که پیامبر(ص) مطمئن شد که اینها هدایت نخواهند شد، بلکه در کار پیشرفت مسلمانان مانع‌تراشی کرده و با مشرکین مکه در نابودی مسلمانان همدست خواهند شد.

جنگ احزاب از جمله این اقدامات بود که یهود بر خلاف پیمان خود با مشرکین همکاری نمودند تا کار پیامبر و مسلمانان را یکسره کنند، آنان در تجهیز مشرکان همکاری جسته و به آنان در کارهای اطلاعاتی و جاسوسی علیه مسلمانان کمک می‌کردند. پیامبر از طریق وحی و از طریق اطلاعات کسب شده توسط افراد خود از این اقدامات کاملاً آگاه بود و منتظر فرصتی بود تا با آنان بر اساس پیمانشان برخورد کند، آنان علاوه بر جنگ احزاب در جنگ احد نیز اظهار داشتند که محمد در پی پادشاهی است، هیچ پیامبری این گونه شکست نخورده است.(8)

قبیله بنی‌نضیر نیز توطئه ای برای کشتن و ترور پیامبر طراحی کردند. پیامبر برای حل مشکلی به اصرار خود آنان در میان آنان حاضر شده بود. در این هنگام شخصی را فرستادند که از پشت بام سنگی را بر سر پیامبر انداخته و حضرت را به قتل برساند که پیامبر از طریق وحی از این خبر آگاه شده و تصمیم گرفتند که با آنان برخورد کنند.(9)

یهودیان در جنگ احزاب نیز مشرکان را علیه مسلمانان تحریک می‌کردند و عامل اصلی این جنگ آنان بودند.(10) خودشان نیز در این جنگ با حضوری جدی آشکارا در مقابل پیامبر و مسلمانان صف‌آرایی کردند(11) و هیچگاه دشمنی خود را نتوانستند مخفی نگهدارند و همواره از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده کردند.

بنابراین پیامبر هرگز در ابتدا با یهود جنگ نکرد و قصد جنگ با آنان را نداشت. همواره آنان آغازگر توطئه علیه پیامبر بودند و حضرت نیز همیشه منتظر وحی و دستور الهی بود تا کار را با آنان یکسره کند و به توطئه های آنان پایان بخشد. آخرین اقدام مهم پیامبر در مقابل یهود جنگ خیبر و فتح قلعه های آن توسط امیرمؤمنان(ع) بود که به قلع و قمع آنان انجامید و پس از آن دیگر یهود کاملاً شکست خورده و از آسیب رساندن به اسلام مایوس گردیدند. پیامبر اکرم در هر برخوردی با دیگران، در مرحله اول تابع وحی و خداوند بود و در مرحله دوم عملکرد و رفتار آنان برای پیامبر مهم بود. آیاتی که با خطاب یا اهل الکتاب» آمده مخاطب آن بیشتر یهود و در برخی موارد مسیحیان هستند. قرآن یهودیان را برادران منافقین نامیده و دستور داده که پیامبر اکرم(ص) آنان را از سرزمین اسلام اخراج کنند.(13)

*پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: ابن شبه، تاریخ مدینه المنوره. پیشوایی، تاریخ اسلام، ص191.

2. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ اسلام، ص214.

3. اعراف: 157. بقره: 76 ـ 89 ـ 101 و.

4. حلبی، سیره حلبی، ج1، ص320.

5. ابن هشام، سیره، ج2، ص204 ـ 205.

6. نساء: 46 ـ مائده : 13.

7. آل عمران: 64.

8. واقدی، مغازی، ج1، ص317، حلبی، سیره، ج2، ص549.

9. واقدی همان، ج1، ص365 ـ 366.

10. پیشوائی، مهدی، تاریخ اسلام، ص250.

11. ابن سعد، طبقات، ج2، ص66.

12. طبری، تاریخ، ج2، ص135.

13. : 2 و 11

منبع: فارس



مقدمه :انسان از بدو خلقت اش تاکنون همیشه درصدد ایجاد مکانی ایمن بوده که در آن جا بتواند در کمال آرامش، به استراحت پرداخته و خانواده خویش را از شرّ مفاسد و شرور در امان بدارد. طبق ظواهر تاریخی، ابتدا غارها و اماکن صخره ای، به دلیل امنیت بالا، محلّ استراحت و سرپناه آدمیان بودند و سپس به مرور زمان، به علت عوامل گوناگون؛ همچون سفر کردن (کوچ) و نبودن مکان های صخره ای مناسب، بشر به سمت چادرنشینی و بعد بنا کردن خانه هایی از سنگ و گِل که منجر به روستانشینی و شهرنشینی شد، روی آورد. این مسئله، باعث تحوّلی عظیم در روند زندگی اجتماعی و پیشرفت های انسانی گردید.

در دوره های زمانی مختلف، افراط و تفریط های بسیاری برای مسکن و سرپناه انسان ها رخ داده است. برخی به دلیل دوری از دنیا، خود و خانواده خویش را در کوچک ترین مکان ها با سخت ترین شرایط زندگی قرار می دادند و از سویی دیگر، برخی به ساختن مکان هایی با تجمّل فراوان و هزینه های مادی و انسانی می پرداختند و حتی حاضر بودند جان هزاران نفر را بگیرند، اما خانه و مسکن خویش را به صورت کاخ هایی با زیورهای فراوان بسازند. مسکن و شرایط آن به لحاظ غایتی که در آن نهفته است؛ یعنی ایجاد امنیت و آرامش برای انسان، از ارزش زیادی برخوردار است؛ بدین لحاظ، دین مقدس اسلام با روند اعتدال آمیز خویش، انسان ها را از هرگونه زیاده خواهی و نقصان در زمینه مسکن، برحذر داشته و به تبیین شاخصه ها و ویژگی های اساسی آن پرداخته است.

با این که تاکنون مقالات و نگاشته های گوناگونی در زمینه مسکن اسلامی به نگارش درآمده است؛ ولی تا به حال، به صورت جدّی و به شکلی تحقیقی، این مسئله، منحصراً از دیدگاه آیات و روایات، مورد بررسی قرار نگرفته است؛ از این رو در این مقاله برآنیم تا به دسته بندی ویژگی های کلّی مسکن که در کتاب و سنت، به آن ها اشاره شده است، پرداخته و شرایط و ضوابط آن را از دیدگاه اسلام بررسی می کنیم.

تعاریف و بیان الفاظ :در آیات و روایات، مفاهیمی که بر خانه یا ست گاه دلالت کند، به الفاظ مختلف بیان شده است:

۱. بَیت: این لفظ در لغت نامه به معنای جایگاه، مأوی و پناه گاه انسان، به خصوص در شب است. این واژه با مشتقّات اش، ۴۷ بار در قرآن کریم استعمال شده است. ۲. مسکن و مساکن: این لفظ، اسم مکان از ریشه سکن» است که به مکانی گفته می شود که در آن ست و آرامش باشد؛ بدین لحاظ، میان این لفظ و واژه بیت، نسبت عموم خصوص من وجه یا عموم خصوص مطلق برقرار است. اگر نسبت آن دو را عموم و خصوص من وجه بگیریم، به این معناست که برخی از بیت ها، مسی و برخی دیگر، غیرمسی هستند. هم چنین برخی از مساکن، بیت هستند؛ مانند خانه هایی که به عنوان محلّ استراحت دائم انتخاب شده اند و برخی بیت نیستند؛ مانند مکان هایی که فقط برای استراحت کوتاه مدت در طول سفر انتخاب می شوند. اما اگر قائل به عموم و خصوص مطلق باشیم، باید بپذیریم که مسکن، اخصّ از بیت است؛ یعنی برخی از بیت ها، مسی و برخی، غیرمسی هستند و از سوی دیگر، هر مسکنی، بیت است. این لفظ با مشتقّات اش، در ۱۲ آیه از قرآن ذکر شده است. ۳. دار و دیار: این لفظ از ریشه دور» گرفته شده و از جهت دلالت، لفظ جامع و عامّی است که دلالت بر هر مکان و موضعی می کند؛ بدین رو تمام الفاظ مربوط به محل و جایگاه؛ نظیر مسکن، بیت، عرصه، محلّه، بناء و. را شامل می شود و به صورت کلّی، به معنای موضع و محل می باشد. این لفظ و مشتقّات اش، ۴۸ بار در قرآن کریم استعمال شده است. ۴. بِناء و بنیان: این دو لفظ از ریشه بنی» اخذ گردیده که بر آن چه ساخته و بنا شده است؛ اعم از ساختمان، دیوار، اتاق، بنیاد، و. دلالت می کند. این لفظ با مشتقّات اش، ۲۰ مرتبه در ۱۵ آیه قرآن ذکر شده است. ۵. قَصر: این لغت ظاهراً از زبان یونانی (سریانی و آرامی) به زبان عربی وارد شده است. این واژه به صورت کلّی، به بنایی گفته می شود که دارای استحکام بسیار (کاملاً محکم) بوده و از ارتفاع زیادی برخوردار نباشد. پس دو قید در این لفظ دارای اهمیت است: ۱- محکم بودن، ۲- مرتفع نبودن. این لفظ در قرآن، ۴ مرتبه به کار رفته است. قصرسازی در دنیا مطابق با سه آیه از قرآن کریم (أعراف:٧٤؛ حج:٤٥؛ مرسلات:٣٢) مذموم دانسته شده است. به طور کلّی، چون قصرسازی، از جمله مصادیق تجمّل گرایی و اشراف گری محسوب می گردد؛ از این باب، در اسلام منع شده است. البته اگر قصرسازی برای منافع اجتماعی و اسلامی باشد، به احتمال زیاد از عمومیت نهی، خارج خواهد شد. ۶. صَرح: احتمال دارد این لفظ، فقط در یک جهت، در مقابل لفظ قصر باشد و آن این که صرح به بنای مرتفع و بلند گفته می شود و در دیگر تعاریف، همانند قصر خواهد بود. این لفظ هم مانند لفظ قصر در قرآن، ۴ مرتبه ذکر شده است. ۷. عماد: این لغت از ریشه عمد» گرفته شده است که بنا بر نظر برخی، به معنای بناهای رفیع و بلند است. بعضی دیگر بر این باورند که این لغت، چون از واژه گرفته شده است و عمود به معنای تکیه گاه و ستون است، بر ستون های بلند و رفیع دلالت می کند. ریشه این لفظ با مشتقّات اش، ۷ مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است که فقط یک مورد آن، به پژوهش حاضر مربوط می شود: إرم ذات العماد» (فجر:٧). مرتفع کردن ساختمان، به یقین به صورت مستقیم بر روان انسان، تأثیر می گذارد و در بسیاری از موارد، باعث غرور وی می شود؛ از این جهت احتمال دارد این موضوع بر مبنای پیش گفته، مورد مذمّت واقع شده و خداوند آن را به عنوان یکی از صفات قوم عاد بیان نماید که ضروری است مسئولین در زمینه شهرسازی و معماری، به این نکته توجه داشته باشند. لازم به توضیح است که الفاظ دیگری نیز در حیطه ساختمان سازی در قرآن و روایات وجود دارد؛ مانند مدینه، قریه، عمارت، عروش و. که به دلیل وسعت مطالب و خارج بودن از موضوع این پژوهش، بدان ها پرداخته نمی شود.

شرایط ظاهری مسکن :در زمینه شرایط ظاهری خانه در آیات و روایات، مطالبی وجود دارد که در این جا به طور مختصر به چند مورد از آن ها اشاره می شود:

الف) مساحت و وسعت عَرْضی خانه :مطابق با روایات اسلامی، یکی از خوشبختى های فرد مسلمان و آسایش او، در وسعت خانه و بزرگی مساحت آن است که به چند روایت در این مورد اشاره می نماییم: ۱. پیامبر اکرم(ص): از سعادت و خوشبختی مسلمان، وسعت خانه اوست (ابن بابویه، ١٣٦٢، ج١: ١٨٣). ۲. امام صادق(ع): براى مؤمن، بزرگى منزل، مایه آسایش است (حکیمى، ١٣٨٠، ج‏٦: ٢٢٦). ۳. نقل شده است که از امام کاظم(ع) پرسیدند که بالاترین لذت و عیش دنیا چیست؟ فرمود: وسعت خانه و کثرت دوستان (کلینی، ١٤٠٧، ج٦: ٥٢٦). ۴. امام کاظم(ع): عیش و لذت در وسعت خانه و خوبى خدمتگزاران است (کلینی، ١٤٠٧، ج‏٦: ٥٢٦). ۵. پیامبر اکرم(ص): چهار چیز از سعادت است و چهار چیز از شقاوت. چهار چیزى که از سعادت است: زن صالح، خانه وسیع، همسایه خوب و مرکب راهوار و چهار چیزى که از بدبختى است: همسایه بد، زن بد، خانه تنگ و مرکب بد (طبرسی، ١٣٧٠: ١٢٦).

یکی از مشکلات زندگی بشر که متأسفانه تا به حال با آن درگیر بوده و در حال حاضر، در حال پیشرفت سرسام آوری است، بحث تنگی و کوچک بودن منزل است که در ذیل به چند روایت در این باب اشاره می کنیم:

۱. امام باقر(ع): از بدبختى زندگى، تنگى منزل است (برقی، ١٣٧١، ج٢: ٦١١). ۲. امام صادق(ع): ناخجستگى در سه چیز است: مرکب، زن و منزل. ناخجسته بودن زن در بالا بودن مبلغ مهریه و وضع حملِ دشوار اوست. نحوست‏ مرکب (سوارى) در سرکش بودن و بیمار شدن اوست. نحسى منزل نیز در تنگى و بدجنس بودن همسایگان اش است (ابن بابویه، ١٤٠٣، النص: ١٥٢). در روایات، علاوه بر وسعت خانه، به وسعت حیاط نیز اشاره های متعدّدی شده و تأکید گردیده است که صحن و حیاط خانه، بهتر است وسیع و بزرگ باشد. در این جا به عنوان نمونه به یک روایت در این باب استناد می شود: امام علی(ع) فرموده است: براى هر چیزى شرفى است و شرف خانه، وسعت صحن خانه و معاشران و آمیزش‏کنندگان صالح مى‏باشد. براى خانه، برکتى است و برکت آن، خوب بودن مکان آن و وسعت صحن و خوبى همسایگان آن است (مجلسی، ١٤٠٣، ج‏٧٣: ١٥٤). طبق روایاتی که بیان شد، وسعت خانه، باعث خوشبختی و ایجاد حفظ سلامت زندگی و نظام خانواده می شود و شاید این مبحث، ارتباط تنگاتنگی با مباحث روان شناسی داشته باشد که مطابق با آن، خانه تنگ و کوچک، موجب بروز مشکلات روانی؛ از جمله افسردگی، گوشه گیری و می گردد. اهمیت موضوع وسعت خانه، به حدّی است که رسول خدا(ص) در یکی از دعاهای خویش، از خداوند متعال، خانه وسیع طلب می کند: اللهم اغفر لی ذنبی و وسّع لی فی داری و بارک لی فی رزقی» (پاینده، ١٣٨٢: ٢٥١)؛ یعنی: خدایا گناه مرا ببخش و خانه‏ام را وسعت بخش و روزى مرا برکت ده. هم چنین در روایت آمده است که یکی از انصار در محضر رسول الله(ص)، از خانه اش شکایت کرد و گفت: یا رسول الله! خانه ما خیلی تنگ است. پیامبر(ص) فرمود: تا می توانی صدایت را بالا ببر و از خداوند بخواه که خانه ات را وسعت بخشد» (کلینی، ١٤٠٧، ج٦: ٥٢٦).

تا این جا مشخص شد که وسعت خانه، دارای اهمیت زیادی است؛ ولی مقدار این وسعت در روایات بیان نشده است که یقیناً به دلیل نسبی و شأنی بودن موضوع مسئله بوده و باید مطابق با شخصیت و تعداد افراد خانواده تعیین شود. به بیان دیگر، مقدار وسعت خانه، امری عرفی است که در زمان های مختلف و نسبت به اشخاص گوناگون، مطابق با عرف جامعه تعیین می شود؛ بدین لحاظ ممکن است خانه صد متری برای شخصی در برهه خاصی از زمان، متناسب باشد؛ ولی برای همان شخص در زمانی دیگر این گونه نباشد و یا لازمه شأنیت حقوقی فردی در تمام زمان ها، وسیع بودن خانه اش باشد. پس می توان گفت دلیل ذکر نشدن مقدار وسعت خانه در روایات اسلامی، به دلیل نسبی بودن آن است که به تناسب افراد، وسعت خانه و زیربنای آن مشخص می گردد. البته باید خاطرنشان کرد که به هیچ عنوان، وسعت خانه نباید بیش از شأنیت و کفایت افراد خانواده باشد؛ چون از بُعد روانی، تأثیرات منفی بسیاری؛ مانند غرور، تکبّر، خودبرتربینی و. را در پی خواهد داشت که این مسئله در اسلام، مورد غفلت قرار نگرفته و روایات متعددی در این باب، از لسان حضرات معصومین(ع)صادر گردیده است. در ادامه به دو مورد از این روایات از امام صادق(ع)، اشاره می کنیم:

۱. هر ساختمانی که از کفایت، بیشتر باشد، آن ساختمان در قیامت، وبال صاحب اش می شود (برقی، ١٣٧١، ج‏٢: ٦٠٨). ۲. هر بنایی که بیش از اندازه باشد، روز قیامت، صاحب اش مجبور به حمل آن می شود (حرّ عاملی، ١٤٠٩، ج‏٥: ٣٣٨).

از آن جایی که مهم ترین مسئله در مورد خانه، بحث آرامش و ایجاد اطمینان برای انسان است، پس می توان گفت که وسعت خانه هم در صورتی مورد تأیید است که در راستای ایجاد آرامش خانواده باشد و به تعبیر دیگر، خانه باید فضایی باشد که راحتی خانواده در آن تأمین شود و این فقط در صورتی امکان پذیر است که وسعت خانه، متناسب با آن خانواده باشد؛ زیرا اگر وسعت خانه، کمتر از حدّ معمول باشد، این آرامش به صورت جدّی، مورد صدمه قرار خواهد گرفت و افسردگی و سایر امراض روانی را برای خانواده به ارمغان خواهد آورد. هم چنین اگر بیش از حدّ نیاز، وسیع باشد، آرامش را از جهات دیگری سلب خواهد کرد؛ به عنوان مثال اگر برای یک خانوارِ دو تا سه نفره، خانه ای با زیربنای بیش از ۱۰۰۰ متر طراحی شود، اعضای این خانواده به دلیل عدم احاطه بر وسعت خانه، اطمینان و آرامش خویش را از دست خواهند داد و همیشه بی قرار بوده و در ترس و وحشت، زندگی خواهند کردند و حتی ممکن است در ابعاد دیگری نیز با مشکلات متعدّدی روبه رو شوند. ناگفته نماند که وسعت اضافی خانه، زمانى مورد تأیید و ستایش دین مقدس اسلام است که خانه براى دست یافتن به اهداف عالی و شایسته خانوادگى و اجتماعى باشد. در این زمینه، نقل شده است که وقتی حضرت علی(ع) در بصره، جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یاران ایشان بود، به خانه اش وارد شد، چون خانه او را وسیع دید، فرمود: با این خانه وسیع در دنیا چه مى‏کنى و حال آن که در آخرت به خانه گسترده، محتاج‏ترى؟ آرى، اگر بخواهى به وسیله این خانه به منزل وسیع آخرت برسى، در این خانه، میهمانى کن، صله رحم به جاى آور و حقوقى را که خداوند بر عهده‏ات گذاشته، در جاى خود پرداخت کن؛ در این صورت به سبب این خانه، به آخرت دست یافته‏اى» (شریف رضى، ١٤١٤: ٣٢٥-٣٢٤).

ب) ارتفاع خانه :در رابطه با ارتفاع خانه، چندین روایت موجود است. مطابق با این روایات، بهتر است ارتفاع خانه، بیش از ۷ تا ۹ ذراع نباشد که اگر کمترین حدّ ذراع (از سر آرنج تا نوک انگشت میانه) را پنجاه سانتی متر در نظر بگیریم، ارتفاع خانه نباید بیش از سه و نیم متر باشد و اگر بیشترین حدّ ذراع را هفتاد سانتی متر در نظر بگیریم، ارتفاع خانه نباید بیش از شش متر و سی سانتی متر شود. بنابراین به صورت کلّی، بهتر است ارتفاع خانه، بیش از سه و نیم متر نباشد. البته در روایات مربوط به بحث ارتفاع خانه، مقیاس ارتفاع به صورت ذراع بیان شده است که نکته ظریفی در آن نهفته می باشد (هرچند بیشتر مقیاس های اندازه گیری در آن زمان به این شکل بوده است). در علم طب و آثار باستانی به جا مانده از دوران های قبل، مشخص شده که طول قامت انسان در دوره های مختلف، متفاوت بوده است؛ از این جهت احتمال دارد زمانی برسد که انسان ها با برخی تغییرات ژنتیکی، قدّ خودشان را تغییر دهند و تغییر قدّ انسان به صورت مستقیم، باعث تغییر طول ساعد دست می شود که مهم ترین شاخصه تعیین ذراع است. بر این اساس، دین مقدس اسلام با اشراف کامل بر تمام دوره های انسانی برای اندازه سقف، مقیاسی را مشخص نموده است که نسبت به دوره های زمانی، قابل تغییر است و از این جهت شاید بتوان گفت که برای هر خانواده، بهترین ملاک اندازه ارتفاع، طول متوسط ذراع خودشان است؛ مثلاً اگر به صورت ژنتیکی، اهل یک خانواده، بلندقامت هستند، مطمئناً طول ساعد دست شان نیز بیشتر از اشخاصی است که کوتاه قامت اند؛ از این رو لازم است سقف خانه آن ها، متناسب با قدّ و قامت متوسط خانوادگی معیّن شود.

البته باید این نکته را در این جا تذکر دهیم که نباید این مسئله، خللی به نظم شهرسازی وارد کند؛ چون اگر قرار باشد هر کسی نسبت به قامت و ذراع (از آرنج تا سر انگشت میانه) خودش، طول سقف خانه اش را درست کند، با نظم شهر، اندکی ناسازگار خواهد بود. بنابراین بهترین شکل در هر زمان، متوسط ذراع مردم آن زمان است که می توان با اندازه گیری ذراع چندین نفر (اعم از بلندقد و کوتاه قد) و تقسیم آن بر تعداد آن ها، این مقدار را به دست آورد. البته در روایات مربوطه، ارتفاع بیش از مقدار ذکر شده را نیز اجازه داده اند که دلالت بر عدم حرمت بیش از این مقدار می کند و در کل، از روایات مربوطه، کراهت ارتفاعِ بیش از مقدار مزبور فهمیده می شود. در روایات مربوط به این موضوع که به مهم ترین آن ها اشاره خواهد شد، بیان گردیده در صورتی که طول سقف خانه، بیش از ۷ تا ۹ ذراع باشد، برای رفع مشکلاتی که احتمال دارد برای اهل آن خانه رخ دهد، بر سقف خانه، آیهالکرسی» نوشته شود. مهم ترین روایات مربوط به مسئله ارتفاع سقف خانه، به قرار زیر است: ۱. امام صادق(ع): بلندى و ارتفاع خانه باید هفت یا هشت ذراع باشد که بیشتر از آن مسکن شیطان خواهد بود (طبرسی، ١٣٧٠: ١٢٦). ۲. امام صادق(ع): اگر سقف (و ارتفاع) خانه، بیش از هشت ذراع باشد، بر آن آیهالکرسى بنویس (همان). ۳. امام باقر(ع): بلندى خانه، هفت ذراع باشد و بیشتر از این، مسکن شیطان خواهد شد که شیاطین در آسمان و در زمین نیستند، بلکه در فضا و هوا، منزل دارند (همان). ۴. امام صادق(ع): هر انسانى که از هشت ذراع، بلندتر بسازد، منادى آسمانى به او ندا کند که اى فاسق تا کجا می خواهى بروى؟ (همان: ١٢٧). ۵. امام صادق(ع): هر خانه‏اى که سقف آن، بالاتر از نه ذراع باشد، مسکن شیاطین خواهد شد یا هر مقدار از خانه که سقف اش‏ بالاتر از نه ذراع باشد، مسکن شیاطین است (همان). ۶. امام صادق(ع): هیچ انسانى، سقف خانه‏اش را از هشت ذراع، بلندتر نسازد، مگر آن که شیطان در آن جا (بالاتر از هشت ذراع) مسکن گیرد. در این صورت لازم است بر آن آیهالکرسى نوشته شود تا شیطان در آن مأوى نکند (همان).

لازم است در این جا به مسئله آپارتمان نشینی اشاره شود که علاوه بر مشکلات متعدد؛ مانند فساد اخلاقی، تجسّس، چشم چرانی و. که در آن، به وفور یافت می شود، به صورت کلّی از نظر روایات، به دلیل عدم وجود مواردی که بیان گردید؛ مثل حیاط، زیربنای وسیع و. دارای مسائل بی شماری است. البته در زمینه ارتفاع ساختمان که مقدار آن گفته شد، در مورد آپارتمان های جدید که در برخی موارد، به ضرورت به این شکل (مرتفع و کوچک) ساخته شده اند، جای این سؤال باقی می ماند (چه این که در پژوهش حاضر، در این باره به نتیجه خاصی نرسیدیم) که آیا ارتفاع کلّ ساختمان باید کمتر از نه ذراع باشد یا ارتفاع سقف خانه؛ از این رو لازم است محققان و پژوهشگران به بررسی بیشتری در این باب بپردازند تا بتوان به نحو روشن، منظر اسلام را در این مورد بیان کرد. البته روایاتی را می توان یافت که بر مبنای آن ها، مرتفع ساختن خانه اگر برای همسایگان، مشکلی ایجاد نکند، اشکالی نخواهد داشت (این موضوع به بررسی بیشتری نیاز دارد). در اینجا به یک روایت در این زمینه اشاره می شود: پیامبر اکرم(ص)فرموده است: از جمله حقوق همسایه بر همسایه، این است که نباید ساختمان خانه خود را از خانه همسایه چندان بلندتر بسازد که مانع از وزش نسیم گردد، مگر از او اجازه گرفته باشد» (فتال نیشابورى، ١٣٧٥، ج٢: ٣٨٩).

ج) نهى از اسراف و اشراف گرایی در ساختمان :مطالبی که در زمینه وسعت خانه بیان شد، دالّ بر این نیست که افراد جامعه به سوی تجمّل و اشراف گرایی پیش روند. در این باب، آیات و روایات متعدّدی وجود دارد که انسان ها را از ساخت و سازهای اضافی برحذر می دارد. بر خلاف افکاری که در حال حاضر در میان افراد جامعه وجود دارد، ساختن کاخ ها و برج های بلند، نه تنها در اسلام، مایه فخر و مباهات به حساب نمی آید، بلکه اسلام، به سختی با آن به مقابله برخاسته و حتی آن را مایه دنیاپرستی و ذلّت انسان ها دانسته است؛ چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: أ تبنون بکلّ ریع آیه تعبثون* و تتّخذون مصانِع لعلّکم تخلدون»‏ (شعراء:١٢٩-١٢٨). شیخ طبرسى مى‏گوید: أ تبنون بکلّ ریع»‏؛ یعنى در هر جاى بلند. آیه تعبثون»؛‏ یعنى بنایى که براى ست به آن نیاز ندارید، بلکه بیهوده و براى بازى (و مشغول بودن) و سرگرمى مى‏سازید. گویى خداوند، ساختن جایى را که آدمیان به آن نیازى ندارند، عبث و کارى بیهوده نامیده است؛ چنان که ابن عباس (به روایت عطا) چنین گفته است؛ و مؤیّد آن، خبری است که از انس بن مالک نقل شده است (طبرسی، ١٣٧٢، ج٧: ٣١٠). پیامبر اکرم(ص) می فرماید: هر کس، بنایى را به ریا و براى شهرت بسازد، او را در قیامت به هفت طبقه زمین مى‏برد. سپس به صورت گردنبندى آتشین بر گرد گردن او درمى‏آید و آن گاه همراه با آن در آتش فرو افکنده مى‏شود، مگر این که توبه کند». پس گفته شد: یا رسول اللَّه! خانه چه گونه به ریا و براى شهرت ساخته مى‏شود؟ حضرت فرمود: به این که بیش از اندازه کفاف بسازد یا بر همسایگان اش ببالد و بر برادرانش مباهات ورزد» (حرّ عاملی، ١٤٠٩، ج‏٥: ‏۳۳۸). هم چنین در روایت دیگری آمده است که امام حسین(ع) خانه ای را دید که بسیار مجلّل بود، فرمود: گِلها را بالا برده و دین خود را پایین آورده است» (نوری، ١٤٠٨، ج‏۳: ‏۴۶۷).

د) محکم سازی ساختمان و بنا :دقت و استحکام در ساختن بنا در اسلام، دارای اهمیت والایی است. قرآن کریم در مورد سدّی که ذوالقرنین بنا نمود، این چنین می فرماید: فإذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء» (کهف:٩٨)؛ یعنی: هنگامی که وعده پروردگارم فرارسد، آن را در هم می کوبد. این بدان معناست که استحکام این سد، به گونه ای است که هیچ چیز به جز امر پروردگار نمی تواند آن را تخریب نماید. استحکام نبخشیدن به ساختمان و بنا، اثرات گوناگونی را برای انسان به جای می گذارد که می توان در این باره به ایجاد خسارت و خطرآفرینی آن اشاره نمود. اگر ساختمان و بنا از استحکام خوبی برخوردار نباشد، احتمال خراب شدن آن بیشتر است؛ بدین رو با ایجاد خرابی و ریزش، باعث خسارت می شود. هم چنین به دلیل خطرآفرین بودن آن، آرامش و امنیت از ساکنان، در خیلی از موارد سلب خواهد شد که این مسئله با مقوله آرامش بخشی مسکن در تعارض است. محکم سازی بنا، علاوه بر فواید مذکور، اجر اخروی هم دارد؛ زیرا در مورد بنا، این طور گفته شده است که تا زمانی که کسی از آن استفاده می کند، اجر و پاداش آن، نصیب سازنده بنا خواهد شد. بنابراین اگر به دلیل استحکام، طول عمر خانه بیشتر شود، اجر و پاداش بیشتری نصیب وی می گردد. در این باره می توان به این روایت پیامبر اکرم (ص) اشاره نمود: هر کس بتواند بدون ستم و ، بنایى بسازد یا هم چنین بدون ستم و ، درختى در زمین بنشاند، پاداشى جارى دارد که تا یکى از بندگان خداى رحمان از آن (بنا، خانه، درخت) استفاده کند، به او داده خواهد شد» (‏نوری، ١٤٠٨، ج‏١٣: ٤٦٠). در دین مقدس اسلام، فقط به جنبه مادی استحکام اشاره نشده، بلکه ابعاد معنوی و غیرمادی آن نیز بیان گردیده است؛ به عنوان مثال، یکی از عوامل معنوی خراب شدن ساختمان که باعث اختلال در آن می شود و می تواند آرامش ساکنان اش را سلب کند، هزینه ساخت آن است که اگر مقداری مال حرام در ساخت آن به کار رود، مطابق با این روایت از حضرت رسول اکرم(ص)، خرابی خانه را در پی خواهد داشت: در ساخت و ساز از حرام پرهیز نمایید؛ چون همانا ناپرهیزی و استفاده از حرام در ساخت و ساز، پایه های خرابی را در آن بنیان می نهد» (نوری، ١٤٠٨، ج‏۳: ‏۴۷۲).

ه) خروجی های منزل :منظور از خروجی های منزل، دفعیات و ضایعات خانه است که شامل فاضلاب، ناودان، آشغال و خاک روبه های منزل می شود. در روایات، شرایط برخی از این موارد به صورت مستقیم بیان شده است. بر اثر باریدن باران بر سقف خانه، گرد و خاک پشت بام پاک می شود و آب باران با مواد کثیف و زائد، آغشته می گردد. آئین اسلام به این مسئله جزئی که این آب از چه طریقی از پشت بام به داخل خیابان ها و کوچه ها بریزد، توجه نموده است؛ این که ناودان ها که خروجی پشت بام محسوب می شوند، باید به صورت عمودی و به دیوار چسبیده، به سمت پایین طراحی شوند تا ناخواسته موجب اذیت و آزار دیگران نگردند. بر این اساس، روایت شده که امام زمان (عج) در زمان ظهور، تمام ناودان هایی را که به صورت افقی هستند، از بین می برد (مفید، ١٤١٣، ج٢: ٣٨٥). وقتی ناودان باید با این نظم خاص، طراحی شود تا مزاحم دیگران نگردد، خروجی های دیگر نیز مثل خروجی فاضلاب، به طریق اولی باید به شکلی باشد که اولاً معلوم و محسوس نباشد و ثانیاً به بهترین شکل از سمت خانه به سمت محلّ فاضلاب شهری یا چاه فاضلاب خارج شود تا برای جامعه و همسایگان، ایجاد مزاحمت نکند. در مورد خاک روبه های منزل و زباله های آن نیز همین دو شرط وجود دارد؛ طوری که حتی بیان شده است: هنگام نظافت، بیرون خانه (درب منازل) نیز جاروب شود. به یقین، یکی از علل پاک کردن آستانه منازل، مراعات حق دیگران و لذت بردن از تمیزی کوچه و خیابان است.

و) جهت خانه و اتاق های آن :بر اساس آیه ۸۷ سوره مبارکه یونس، بهترین جهت برای منزل، جهت قبله است تا وحدت جهت در شهر اسلامی رعایت شده و تنظیم امور بر اساس قبله صورت گیرد: و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً واجعلوا بیوتکم قبله و أقیموا الصلاه و بشّر المؤمنین». در این آیه، شاید منظور از قبله، با قرینه أقیموا الصلاه» که مربوط به نماز است و در این سیاق از آیه بیان شده، همان جهت اقامه نماز باشد. هرچند جهت قبله، میان بنی اسرائیل و مسلمانان متفاوت بوده است؛ ولی به صورت کلّی از این آیه، جهت دار بودن منازل برداشت می شود. البته ضروری است مسایل دیگر نیز مانند مشرقی بودن خانه که از لحاظ پزشکی برای سلامت انسان، مفید است، در نظر گرفته شود. باید توجه داشت که این شرایط در خیلی از موارد، در تعارض با هم نیستند؛ مثلاً جهت خانه می تواند به سمت قبله باشد و برای استفاده از نور آفتاب در صبحگاهان، پنجره هایی به سمت مشرق طراحی شود تا اهل خانه از هر دو فایده، بهره مند گردند. هم چنین بنا بر مفهوم روایات این باب، جهت سرویس های بهداشتی باید به شکلی طراحی شود که هنگام تخلّی، سمت راست یا سمت چپ بدن به سمت قبله باشد. علت آن نیز حرمت تخلّی به سمت قبله یا پشت به آن است.

شرایط محیطی مسکن :محیط پیرامون خانه باید دارای شرایط ویژه ای باشد تا اهداف ساخت و ساز در آن به صورت کامل برقرار شود. این موضوع از جنبه های مختلف در روایات اسلامی بیان شده است که به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم.

الف) امنیت خانه :خانه باید دارای امنیت باشد تا انسان بتواند با ست در آن، به مهم ترین موضوع در زمینه مسکن که همان رسیدن به آرامش است، دست یابد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: و الله جعل لکم من بیوتکم سکناً» (نحل:٨٠). طبق این آیه، یکی از لوازم مهم خانه، آرامش بخش بودن آن است و همان گونه که از لفظ مسکن معلوم شد، خانه باید جایگاه ست و آرامش باشد؛ از این رو هر امری که این ویژگی را از آن سلب کند، مایه ایجاد اختلال در نظام خانواده خواهد شد. در این جا، برخی از مواردی را که در آرامش منزل تأثیرگذارند، بررسی می نماییم:

۱- امنیت مکانی :خانه باید از لحاظ امنیتی، کاملاً محفوظ و پوشیده بوده و تمام عوامل خطرآفرین از آن دور باشد تا با ورود در آن، آرامش و ست بر روان انسان، حاکم و محسوس گردد. بدیهی است که امنیت و آرامش، به خصوص در هنگام خواب، از مهم ترین مواردی است که خانه نباید از آن بی بهره باشد. البته در رابطه با امنیت مسکن، روایات متعددی وجود دارد که ناظر بر موضوع امنیت مسکن، به خصوص در هنگام شب است که به عنوان مثال، تنها به بیان چند مورد از آن ها می پردازیم: ۱. از سماعه بن مهران نقل شده که از حضرت صادق(ع) در باره بستن درها و سرپوش ظرف ها سؤال شد، ایشان فرمود: درِ خانه‏ات را ببند که شیطان، درِ بسته را باز نخواهد کرد و چراغ ات را از فتیله خاموش کن که خانه‏ات را نسوزاند و ظرف ات را پُر کن که شیطان، ظرف‏ پُر را برنمى‏دارد (طبرسی، ١٣٧٠: ١٢٨). ۲. پیامبر اکرم(ص): چراغ ها را خاموش کنید که فتیله بیرون نیفتد و خانه و آن چه را در آن است، به آتش کشد (همان). ۳. پیامبر اکرم(ص): به هنگام خواب، آتش را در خانه روشن نگذارید (حرّ عاملی، ١٤٠٩، ج‏٥: ٣٢٤). تمام مواردی که در این روایات بیان گردید، در آن زمان از مهم ترین عوامل خطرآفرین برای خانه و اهل آن بود که اهل بیت(ع) را واداشته است برای ایجاد امنیت و آرامش در خانه، به بیان توصیه هایی در این موارد بپردازند. در این زمان، عوامل جدیدی؛ مثل گاز، برق و. که احتمال ایجاد خطر در آن ها وجود دارد، باید در هنگام خواب و زمان های دیگر، مورد بررسی قرار گیرند تا خطرآفرین نباشند. یکی دیگر از عوامل امنیت منزل، جایگاه ساختمان در مکان های جغرافیایی است. مطابق با روایت ذیل، موقعیت خانه از لحاظ امنیتی، دارای اهمیت بسیاری است: امام علی(ع) در ذیل نامه ای که برای حارث همدانی می نویسد، درباره جایگاه و موقعیت جغرافیایی مسکن، این چنین می فرماید: مسکن ات (جایگاه استراحت ات) را در شهرهاى بزرگ قرار بده که آنجا مرکز اجتماع مسلمانان است و از اقامت در مراکز غفلت و ستم کارى و آن جا که یاری رسانندگان بر طاعت خدا کم هستند، پرهیز نما» (شریف الرضی، ١٤١٤: ٤٦٠). وسعت دید و عمق تفکر اسلامی را در این روایت، به روشنی می توان ملاحظه نمود؛ چنان چه در این روایت، حتی به تأثیرگذاری عقاید دیگران و اطرافیان خانه نیز اشاره شده است؛ بدین لحاظ انسان باید قبل از بنا کردن ساختمان، در مورد منطقه ساخت منزل و اطرافیان و اعتقادات آن ها، تحقیق و تفحّص نماید و سعی کند از مناطقی که افراد بی دین در آن ها زندگی می کنند، دوری نماید؛ چه این که این مسئله، باعث غفلت، جهل و ظلمت انسان می شود.

۲- امنیت محیطی  :محیط منزل، به صورت مستقیم بر نفس و روان و حتی جسم انسان تأثیر می گذارد؛ بدین لحاظ لازم است هنگام انتخاب مسکن، به چند نکته توجه داشته باشیم: اول آن که از امتیازات خانه خوب، همسایگان خوب و هم شأن است. همسایه خوب، باعث ارتقای امنیت خانه می شود. اگر خانه ای، همسایه نامناسب داشته باشد، به طور مسلّم آن خانه، جایگاه مناسبی برای استراحت و ایجاد آرامش که از مهم ترین مومات خانه است، نخواهد بود. حضرت امیر(ع) در خطبه معروف به خطبه وسیله می فرماید: پیش از راه، از رفیق راه بپرس و پیش از خرید خانه، از همسایه بپرس» (کلینی، ١٤٠٧، ج٨: ٢٤). بنابراین لازم است برای تهیه خانه، به خصوص در این زمان که برخی مشکلات؛ از قبیل مشکلات اخلاقی در جامعه به وفور یافت می شود، نسبت به محیط خانه و همسایگان، دقت بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم خانه ای با امنیت زیاد برای خود و خانواده تهیه نماییم. نکته دیگری که درباره امنیت محیط خانه باید در نظر گرفت، شلوغ نبودن و آرام بودن محلّ ست است؛ از این رو لازم است انسان برای ایجاد آرامش بیشتر، مکانی را برگزیند که به ویژه در هنگام استراحت شب، برخوردار از سکوت باشد.

ب) مکان مناسب :همه می دانند که زمین مناسب و آب و هوای سالم، از مهم ترین عوامل سلامت جسمانی است که در پی آن، آرامش و امنیت ایجاد می شود. با این که این مسئله کاملاً روشن و بدیهی است، اما دین مقدس اسلام نیز از آن غافل نمانده و برای آن، اهمیت بسزایی قائل شده است که به عنوان مثال، به یک روایت از حضرت علی(ع) در این باب اشاره می کنیم: ست فقط با وجود سه چیز، طبع پسند و خوش می شود: هواى پاک، آب گواراى فراوان و زمین نرم حاصلخیز» (ابن شعبه حرّانى، ١٣٦٣، النص: ٣٢٠).

شرایط داخلی مسکن :شرایط خیلی زیادی برای داخل منزل در روایات اسلامی وجود دارد که به برخی از موارد آن در زیر اشاره می شود:

 الف) نظافت خانه :در مورد نظافت منزل، مباحث گوناگون و تأکیدات فراوانی وجود دارد؛ به خصوص آن که تأکید شده است تمیز و نظیف بودن خانه و جلوی درب منازل (آستانه یا سایه انداز)، رزق را فراوان می کند که تنها با بیان برخی از روایات این باب، اهمیت موضوع آشکار می گردد:

۱. امام باقر(ع): روبیدن و پاک کردن خانه مسی، فقر را از بین می برد (کلینی، ١٤٠٧، ج‏٦: ٥٣١). ۲. حضرت علی(ع): وانهادن و پاک نکردن تار عنکبوت در خانه مسی، موجب فقر می شود. وانهادن و پاک نکردن خاک روبه در خانه مسی، به فقر می انجامد. جاروب کردن سایه انداز خانه، روزى را زیاد می کند (ابن بابویه، ١٣٦٢، ج٢: ٥٠٥-٥٠٤). ۳. امام صادق(ع) فرمود: همانا خداوند زیبایى و زیبانمایى را دوست دارد و بدحالى و بدنمایى را بد می شمارد؛ زیرا خدا چون نعمتى به بنده دهد، دوست دارد اثرش را در او ببیند». گفته شد: چه گونه؟ فرمود: جامه خوب و پاکیزه بپوشد و بوى خوش بزند و خانه خوب داشته باشد و گرد و خاک خانه را جاروب کند، تا این که چراغ را پیش از غروب خورشید روشن نماید که فقر را ببرد و روزى را بیفزاید (طبرسی، ١٣٧٠: ٤١). ۴. در کتاب محاسن، به نقل از ابن ابی عمیر از حسین بن عثمان نقل شده است که امام رضا(ع) فرمود: آستانه (سایه انداز) خانه خود را بروبید که موجب جلب رزق و روزی می شود» و از بعضی اصحاب ما نقل شده است که ایشان به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: آستانه خانه خود را بروبید و مانند یهود نباشید» (برقی، ١٣٧١، ج٢: ٦٢٤).

ب) نمای داخلی خانه :همان طور که در مطالب گذشته بیان شد، خانه باید به شکلی باشد که با ورود در آن، آرامش، سراسر وجود انسان را فرابگیرد؛ از این جهت، نمای داخلی خانه، بسیار دارای ارزش و تأثیر است. در این جا به بیان چند روایت در این باب می پردازیم. در برخی روایات، از کشیدن تصویر (تصویر جانداران دارای روح) در خانه نهی گردیده است و حتی بیان شده که ملائکه، داخل این منازل نمی شوند و نماز خواندن در چنین منازلی دارای اشکال است (البته اگر تصویر، روبه روی نمازگزار باشد، بنا بر نظر برخی از علما، نماز در این حالت، کراهت دارد). به دلیل اهمیت مطلب، چند روایت را در این موضوع نقل می کنیم: ۱. پیامبر اکرم(ص): حضرت جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: ما ملائکه در خانه ای که در آن سگ یا تصاویر اجساد (صاحب روح) وجود داشته باشد. داخل نمی شویم (حرّ عاملی، ١٤٠٩، ج‏٥: ١٧٤). ۲. امام صادق(ع): در خانه‏اى که سگ نگه مى‏دارند، نماز نگذار، مگر آن که سگ، شکارى باشد و نیز درِ اتاقى را که در آن نماز می خوانى ببند (تا مبادا سگ داخل شود)؛ در این صورت اشکالى ندارد که در آن جا نماز گزارى. فرشتگان به خانه‏اى که سگ و صورت و تمثال (عکس های صاحب روح) در آن باشد. قدم نمی گذارند (حرّ عاملی، ١٤٠٩، ج٥: ١٧٦-١٧٥).

از جمله مواردی که می تواند نمای داخلی خانه را بر هم بزند، جایگاه اتاق ها و سرویس های بهداشتی در منزل است که لازم است توصیه های آئین مقدس اسلام در این زمینه، بیشتر مورد استفاده قرار گیرد؛ به عنوان مثال به ذکر روایتی از امام صادق(ع)، در زمینه جایگاه سرویس های بهداشتی در منزل اشاره می شود: آیا نمى‏بینى که از نیکویى تقدیر خانه که آدمى بنا مى‏کند، آن است که بیت الخلاء در پنهان‏ترین جاهاى خانه باشد؟» (نوری، ١٤٠٨، ج١: ٢٥٠). از جمله مسائلی که متأسفانه تحت تأثیر جوامع غربی در حال فراموش شدن است، موضوع حفظ حیا و دینداری در خانه است که شکل و نمای داخلی خانه، به صورت مستقیم بر آن تأثیرگذار می باشد؛ به عنوان نمونه در منازل جدید، وضعیت اکثر اتاق ها، حتی اتاق حمام و. به سمت آشکار شدن، در حال پیش روی است. این در حالی است که در اسلام، حفظ حیا از مهم ترین مسائلی است که انسان باید در تمام جنبه های زندگی خویش، آن را در نظر بگیرد؛ امام صادق(ع) می فرماید: هر کس که حیا ندارد، ایمان ندارد» (کلینی، ١٤٢٩، ج١٣: ٦٣). البته باید خاطرنشان کرد که به یقین، این انحراف از جایی رخ داده است که ما در عمل کردن به روایات اهل بیت(ع) کوتاهی نموده ایم؛ مثلاً در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که خداوند متعال به یکی از پیامبران اش این چنین فرمود: به مؤمنان بگو جامه های دشمنان مرا نپوشند، غذاهای آن ها را نخورند و شیوه آن ها را به کار نگیرند که در این صورت مانند آنان، دشمن من می شوند» (راوندى، ١٤٠٩: ٢٧٩). در این روایت، یکی از عوامل انحراف و گمراهی مسلمانان، تقلید از دشمنان خداست که منجر به بی دینی و در نهایت کفر می شود. باید این نکته را همیشه در نظر داشت که تا زمانی که ما در پی روش ها و مسالک دیگران هستیم، به تدریج مسائل دینی و الهی برای ما کم رنگ جلوه می کند و حتی امکان دارد در انتها، انسان به جایی برسد که به طور کلّی، دین خود را از کف بنهد. به یقین، شکل داخل و ظاهر خانه، یکی از مهم ترین مسائلی است که به بسیارى از رفتارهاى ما جهت ‏می دهد.

پوشیدگی درونی اهل خانه از نامحرمان، جزء مهم ترین مسائل مربوط به معماری اسلامی است که لازم است به این مسئله، توجه بیشتری شود. البته شایان ذکر است که اسلامی بودن نمای داخلی خانه و حفظ پوشش اتاق های آن که منجر به افزایش حیا در اهل خانه می شود، نباید به زیبایی نمای داخلی خانه، خللی وارد کند؛ چون زیبایی از مهم ترین مسائلی است که در اسلام به آن اشاره شده است؛ چنان چه از امیرالمؤمنین(ع) در این باره نقل شده است که فرمود: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد» (کلینی، ١٤٠٧، ج٦: ٤٣٨). بر این اساس، مهندسان جوامع اسلامی و کارگزاران این زمینه باید به فکر طرّاحی نمای زیبایی برای خانه های مسلمانان باشند. در انتهای این بخش، لازم است به مسئله دیگری که مربوط به ساخت و ساز داخلی خانه است، به صورت مختصر اشاره شود و آن، جایگاه نماز و عبادت است. مطابق با ظواهر آیات و سنت اسلامی، خوب است برای اقامه نماز در خانه، جایگاه مخصوصی (محراب نماز) طرّاحی شود تا انسان در زمان های مختلف در آنجا با معبود خویش به عبادت بپردازد.

برخی شرایط غیر محسوس مسکن :دین مقدس اسلام، علاوه بر مطالبی که در زمینه شرایط ظاهری و درونی خانه بیان نموده، به جنبه های معنوی و غیرمحسوس ساختمان نیز پرداخته است که در این جا به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

الف) بی برکت بودن هزینه فروش خانه، مگر برای خرید خانه دیگر :از جمله شرایط غیرمحسوس خانه که در روایات به آن اشاره شده، برکت نداشتن پولی است که از فروش خانه به دست می آید (در صورتی که خانه را نیاز داشته باشد و آن را بفروشد)؛ بدین لحاظ در این باره تأکید شده است که هر کس، خانه ای را بفروشد و از پول آن، خانه ای دیگری نخرد، خیر و برکت از آن پول دور می شود. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: هر کس بنا و ساختمانی را بفروشد، پس اگر پول فروش آن ساختمان را برای خرید مثل آن به مصرف نرساند، آن پول برای این شخص، بابرکت نخواهد بود» (ابن ابی جمهور، ١٤٠٥، ج١: ١٠٨). این مسئله، آن قدر اهمیت دارد که با این که تأخیر در قرض، مطابق با روایات، ظلم محسوب می شود (پاینده، ١٣٨٢: ٧٨٤)‏؛ اما انسان، حق ندارد خانه اش را برای ادای قرض بفروشد؛ به همین دلیل، زمانی که فردی به امام صادق(ع) عرض می کند: طلبى از مردى دارم که مى‏خواهد خانه‏اش را بفروشد و دَین و قرض خود را به من بپردازد، امام در پاسخ، خطاب به او دو بار می فرماید: به خدا پناه ببر از این که او را از سرپناه اش بیرون کنى» (طوسی، ١٤٠٧، ج٦: ١٨٧). هم چنین می توان به این روایت نیز استشهاد کرد: ابن ابی عمیر، بزّاز بود. تمام اموال اش رفت و فقیر شد. لکن از شخصی، ده هزار درهم طلب داشت. بدهکار، منزل اش را به ده هزار درهم فروخت و پول او را آورد. ابن ابی عمیر با دیدن پول ها پرسید: این ها چیست؟ بدهکار پاسخ داد: این ها بدهی من به تو است. ابن ابی عمیر پرسید: آیا ارث برده‏ای؟ گفت: نه. پرسید: به تو بخشیده‏اند؟ گفت: نه. پرسید: مزرعه‏اى داشتى و فروختى؟ گفت: نه. ابن ابی عمیر گفت: پس از کجا آورده ای؟ گفت: منزل ام را فروختم تا بدهی خود را بپردازم. ابن ابی عمیر گفت: امام صادق(ع) فرموده است که کسى را براى دَین و قرض از محلّى که به دنیا آمده، بیرون نمى‏کنند». این پول را بردار که من بدان نیاز ندارم و به خدا سوگند اگرچه اکنون و در این حال، من نیاز به یک درهم دارم، ولى از این پول، یک درهم هم وارد منزل ام نخواهم کرد (ابن بابویه، ١٣٨٥، ج٢: ٥٢٩).

ب) قربانی کردن برای ساخت خانه :مسئله دیگری که اثرات آن برای ما تقریباً غیرمحسوس به نظر می رسد، قربانی کردن برای ساخت بناست که در روایات بدان، بسیار تأکید شده است؛ چنان چه رسول خدا(ص) می فرماید: هر که خانه می سازد، گوسفندى ذبح کند و گوشت آن را به مساکین دهد و این دعا را بخواند: خداوندا! جنّیان و شیاطین سرکش را از من و اهل بیت من دور کن و ست ام را در این جا مبارک گردان» که إن شاءالله حاجت اش روا گردد» (طبرسی، ١٣٧٠: ١٢٧).

ج) تأثیر نیت ساخت مسکن :تأثیر مسائل معنوی بر اجسام و اشیاء، مطابق با تحقیقات جدید و تجربه های مختلف بشری در طول تاریخ نشان می دهد که این مسائل به صورت مستقیم، دارای اثر هستند. برای اثبات این موضوع می توان به برخی آیات قرآن و مصادیق مختلف اشاره نمود. هم چنین درک و شعور اشیاء و نیز تأثیرپذیری اشیا و اجسام، مطابق با نصوص قرآنی، امری مسلّم و قطعی است (رک.به: إسراء:٤٤، حج: ١٨، فصلت:١١، سبأ:١٠). بنابراین، همه اشیاء، تأثیرپذیر و دارای شعور هستند (البته به مقدار ظرفیت شان) و از این جهت، انسان می تواند بر آن ها تأثیر مستقیم داشته باشد که از جمله این موارد، بنا و ساختمان است. بر این اساس به طور یقینی، سازنده ساختمان و نیت ساخت آن بر ایجاد آرامش اهل خانه، تأثیر واقعی می گذارد؛ چنان که برخی از ساختمان ها به خاطر اخلاص سازنده آن ها، دارای برکت و مایه آرامش انسان هستند؛ مانند کعبه؛ به گونه ای که خداوند عزّوجل در سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه ۹۶ می فرماید: إنّ أوّل بیت وضِع للناس للّذی ببکّه مبارکاً و هدىً للعالمین». از سوی دیگر، برخی از بناها به دلیل عدم اخلاص و سوء نیت سازنده آنها، دارای عوارض سوء زیادی هستند که حتی وارد شدن در آن ها، احتمال مشکلات اجتماعی را در پی دارد. نمونه این مسئله را می توان در جریان مسجد ضرار» که در قرآن کریم (توبه:١١٠-١٠٧) به آن اشاره شده است، مشاهده کرد.

بنابراین، پایه و اساس بنا (یعنی: همان نیّت ساخت)، باید بر مبنای دینداری و پرهیزگاری باشد؛ نه آن که بر اساس ظلم و سوء نیت واقع گردد؛ زیرا احتمال ایجاد مشکلاتی را برای ساکنان آن مکان به وجود می آورد. به تعبیر دیگر، خانه ای که با نیت بد ساخته می شود، می تواند برای اهل خانه، شومی و ناآرامی ایجاد کند. مسائل معنوی دیگری برای ساختمان وجود دارد؛ مثل دعاهای مختلف هنگام ورود به خانه و خروج از آن و. که به دلیل طولانی شدن نوشتار، متعرّض آن ها نمی شویم. در انتها فقط به این نکته اشاره می نماییم که در آئین مقدس اسلام، تنها به بیان شرایط خانه و سرپناه دنیوی اکتفاء نشده است؛ بلکه برای آباد کردن خانه و سرای آخرت نیز مطالب فراوانی وجود دارد که نشان دهنده وسعت دید اسلام در تمام زمینه هاست؛ آن چنان که در منابع روایی از حضرت امام صادق(ع) روایت شده است: خانه و سرای دنیا، سرای فانی و زوال پذیر و سرای آخرت، منزل پایدار و زوال ناپذیر است» (ابن شعبه حرّانی، ١٣٦٣، النص: ٣٧٧). طبق این روایت، انسان ها هر چه قدر در زمینه آباد کردن خانه و سرای دنیا زحمت می کشند، باید برای سرپناه آخرت شان، زحمات بیشتری را تحمّل نمایند؛ چون سرای اصلی برای زندگی، آنجاست.

نتیجه

سبک زندگی اسلامی در تمام ابعاد زندگانی انسان، به نحو کامل در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) وجود دارد که نیاز به دسته بندی و بررسی کامل دارد. یکی از بخش های مهم سبک زندگی، چه گونگی محلّ زندگی انسان یا همان مسکن است. اسلام، شرایط گوناگونی را برای منزل بیان کرده که می توان به شرایط ظاهری، محیطی، امنیتی، مکانی و شرایط داخلی خانه؛ مثل نظافت و نمای داخلی آن و هم چنین شرایط غیرمحسوسی که فقط در آموزه های اسلام یافت می شود، اشاره نمود. برای هر بخش از این موارد، در کتاب و سنت، مطالب فراوانی وجود دارد. در نهایت باید گفت دین مقدس اسلام با دیدگاه کلّی نگر خود، شرایط محلّ زندگی را به شکلی ترسیم نموده است که انسان به بهترین صورت بتواند در آن به استراحت و رفع خستگی بپردازد تا این مسئله، باعث آماده سازی روح و جسم او برای رسیدن به مراتب عالیه؛ یعنی مقام عبودیت و لقای الهی گردد.

کتابنامه

* قرآن کریم. ۱. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین. (۱۴۰۵)، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، قم: دار سیدالشهداء(ع) للنشر. ۲. ابن بابویه، محمد بن على. (۱۳۶۲)، الخصال، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ۳. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (۱۳۸۵)، علل الشرائع، قم: کتاب فروشى داورى. ۴. ابن شعبه حرّانى، حسن بن على. (۱۳۶۳)، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ۵. برقى، احمد بن محمد بن خالد. (۱۳۷۱)، المحاسن، تهران: دارالکتب الإسلامیه. ۶. پاینده، ابوالقاسم. (۱۳۸۲)، نهج الفصاحه، تهران:انتشارات دنیاى دانش. ۷. حرّ عاملى، محمد بن حسن. (۱۴۰۹)، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، قم: مؤسسه آل البیت(ع). ۸. حکیمى، محمدرضا و دیگران. (۱۳۸۰)، الحیاه، مترجم: احمد آرام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى. ۹. شریف رضى، محمد بن حسین. (۱۴۱۴)، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، قم: هجرت. ۱۰. طبرسى، حسن بن فضل. (۱۳۷۰)، مکارم الأخلاق، قم: شریف رضى. ۱۱. طبرسى، فضل بن حسن. (۱۳۷۲)، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران: ناصرخسرو. ۱۲. طوسى، محمد بن الحسن. (۱۴۰۷)، تهذیب الأحکام، تهران: دارالکتب الإسلامیه. ۱۳. فتال نیشابورى، محمد بن احمد. (۱۳۷۵)، روضه الواعظین و بصیره المتعظّین، قم: رضى. ۱۴. راوندى، قطب الدین سعید بن هبهالله. (۱۴۰۹)، قصص الأنبیاء(ع)، مشهد: مرکز پژوهش هاى اسلامى. ۱۵. کلینى، محمد بن یعقوب. (۱۴۰۷)، الکافی (ط- الإسلامیه)، تهران: دارالکتب الإسلامیه. ۱۶. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها